من علی را دوست دارم اما نه به خاطر اینکه حاکمی بود از حاکمان تاریخ
من علی را دوست دارم ولی نه به سبب قرابتش با پیامبر
من علی را دوست دارم اما نه از آن جهت که امام اول شیعیان است
من علی را دوست دارم اما دلیل ان کندن در خیبر در هنگامه نبرد نیست
من علی را دوست دارم زیرا او مظهر عدل و مروت سخاوت و جوانمردی بود
من علی را دوست دارم زیرا هر گز حتی به دشمن نیز جفا نمیکرد
من علی را دوست دارم چون سهمیه مخالفان را نیز از بیت المال قطع نمیکرد و انان را
به زندان نمی افکند
من علی را دوست دارم چون دریای دلش با دیدن اشک یتیمی طوفانی میشد و اشک بر
چشمانش جاری
من علی را دوست دارم چون هنگامیکه بیوه زن رنجور حاکم را نفرین میکرد که به فکر او
نیست نه تنها بر نیاشفت و او را نیازرد بلکه چهره را به آتش نزدیک کرد و خود را ملامت
کرد که در حکومت او سری بر بالین میرود که شکمش سیر نیست و علی از آن بی خبر است
من علی را دوست دارم زیرا در برابر زیاده خواهی برادر تسلیم نشد و عقیل را بر اتش
دوزخ هشدار داد
من علی را دوست دارم چون بر قاتل خویش نیز مهربان بود و فرزندان را هشدار داد تا
پس از او اگر خواهند قاتل را ببخشند و یا فقط مجازات معمول را روا دارند
من علی را دوست دارم چون او حتی دغدغه غذای قاتل خویش را هم داشت
من علی را دوست دارم زیرا در هنگام تعیین جانشین خلیفه دوم برای رسیدن به قدرت
حتی حاضر نشد یک دروغ بگوید
من علی را دوست دارم زیرا ارزش دنیوی حکومت برای او از اب بینی بز کوهی هم کمتر
بود
من علی را دوست دارم چون بر خلاف همه زمامداران تاریخ خود نیز کار میکرد
چه دوست داشتنی است آن : مردی که وقتی چهره در نقاب خاک کشید عدالت نیز با او
مدفون شد