تو چه کردی که دل آشفته وسرگردان است
دیده با دل شده همراه و زغم گریان است
پای جز کوی تو میلش نرود جای دگر
عقلم از این همه دلدادگیم حیران است
==
میل دلم گشته به دیدار تو
باز نما در که رسد یـــار تو
بهرپذیرای من اجبارنیسـت
آمدنم هست ز اصــــرارتـو