سفارش تبلیغ
صبا ویژن

87/10/6
12:0 صبح

شایداین جمعه بیاید...

بدست شیخ گنجی در دسته

گفتم شبی به مهدی بردی دلم ز دستم

من منتظر برایت شب تا سحر نشستم

گفتا چه کار بهتر از انتظار جانان

من راه وصل خود را بر روی تو نبستم

گقتم دلم ندارد بی تو قرار و آرام

من عقده ی دلم را امشب دگر گسستم

گفتا حجاب وصلم باشد هوای نفست

گر نفس را شکستی دستت رسد به دستم

گفتم ببخش جرمم ای رحمت الهی

شرمنده ی تو بودم شرمنده ی تو هستم

گفتا هزار نوبت از جرم تو گذشتم

پرونده ی تو دیدم چشمان خود ببستم

اما مباش نومید از خانه ی امیدم

من کی دل محب شرمنده را شکستم