بود شمعی در غم پروانه ای
روشن و تنها به فکر چاره ای - شاپرک پروانه ای در فکر او
آتشی در جان او افکنده بود - درد پروانه ز درد شمع بود
شمع هم از درد پروانه فروزان گشته بود
--------------
شمع دانی به دم مرگ به پروانه چه گفت؟
گفت ای عاشق بیچاره فراموش شوی..
سوخت پروانه ولی خوب جوابش را داد
گفت طولی نکشد نیز تو خاموش شوی
سیب سرخی رابه من بخشید و رفت ،
عاقبت برعشق من خندید و رفت ،
اشک درچشمان سردم حلقه زد ،
بی مروت گریه ام را دید و رفت