آن که سودا زده ی چشم تو بوده است، منم
آن که از هر مژه صد چشم گشوده است، منم
آن جفا دیده، گرفتار، وفا پیشه که چشم
بسته از غیر تو، تا بر تو گشوده است، منم
آن که در خاطره اش حرف وفا نیست تویی!
وآن که آکنده زمهر تو، دل اوست منم
آن که در وادی عشق تو سر تسلیمش
رایگان، بر کف اخلاص چنان کوفت منم