سلام دوستان گرامی من: لطفاً به وبلاگ زیر یه سری بزنید:
بدست شیخ گنجی در دسته
گفتم شبی به مهدی بردی دلم ز دستم
من منتظر برایت شب تا سحر نشستم
گفتا چه کار بهتر از انتظار جانان
من راه وصل خود را بر روی تو نبستم
گقتم دلم ندارد بی تو قرار و آرام
من عقده ی دلم را امشب دگر گسستم
گفتا حجاب وصلم باشد هوای نفست
گر نفس را شکستی دستت رسد به دستم
گفتم ببخش جرمم ای رحمت الهی
شرمنده ی تو بودم شرمنده ی تو هستم
گفتا هزار نوبت از جرم تو گذشتم
پرونده ی تو دیدم چشمان خود ببستم
اما مباش نومید از خانه ی امیدم
من کی دل محب شرمنده را شکستم
بدست شیخ گنجی در دسته
شاید این جمعه بیاید....شاید
خبرت خراب تر کرد جراحت جدایی چو خیال آب روشن که به تشنگان نمایی
تو چه ارمغانی آری که به دوستان فرستی به از این چه ارمغانی که تو خویشتن بیایی
بشدی و دل ببردی و بدست غم سپردی شب و روز در خیالی و ندانمت کجایی!
آهای اونی که بشدی و دل ببردی و بدست غم سپردی آهای اونی که شب و روز درخیالی ،آهای مولایی که ندانمت کجایی ! خیلی چاکریم!خیلی باحالی ! ایول به مرامت!
سعدی به روزگاران مهری نشسته بر دل بیرون نمی توان کرد حتی به روزگاران
بدست شیخ گنجی در دسته
غدیر آمد سرآغاز امامت
کنم تجدید پیمان با ولایت
غدیر اتمام حجّت بر زمین است
همانا قول ختم المرسلین است
نبی گر برسلاطین برتری داشت
یقینا تکیه بر عشق علی داشت
علی اعلا،علی مولا، علی جان
علی اعجاز گیتی شد به دوران
ز مظلومیّتش .....دیگر.......ننالم
سپرده سربه کویش هر دو عالم
پیمبر بر چه کس ،نام وصی داد؟
هلا! اول زعامت بر علی داد.
مرور ...خاطرات ....فتح ......خیبر
شود لرزان عدو از نام حیدر
عدالت را ، شجاعت را ، سخا را
کند معنا ، امامم بی ....مدارا
همیشه هر کجا یار نبوت علی شیر خدا.....دریای رحمت شاعر معصومه صالحی